چکیده: از آنجا که نهادهای سیاسی باید تابع قواعد حقوقی و نیز پشتوانه حمایتی مردم باشند، نوشتار حاضر ضمن بررسی مفهوم «حفظ نظام» و رابطه آن با «حقوق عمومی» به این مهم میپردازد که آیا «حفظ نظام» در رویکرد حقوقی و سیاسی، امری اصیل بوده یا اینکه تحقّق آن ابزاری برای نیل به اهداف دیگر محسوب و امری تبعی و به عنوان حقی ثانوی، موقت، متغیّر و در نهایت سیّال و نسبیّتپذیراست؟ گاهی ممکن است قاعده «حفظ نظام» با «حقوق عمومی» در تعارض و تزاحم قرار گیرد، لذا در صدد بررسی نسبت بین این دو مفهوم برآمده و در پیآنیم که آیا میتوان با اوجب دانستن «حفظ نظام» همچنان «حقوق عمومی» را تضمین شده قلمداد نمود؟ اصولاً «حقوق عمومی» به مفهوم جامع آن در سایه «حفظ نظام» به عنوان ابزار نیل به اهداف اجتماعی تأمین میگردد و قاعده «حفظ نظام» به طور ماهوی هیچ منافاتی با آزادی عمومی در تعیین سرنوشت ندارد؛ اگر چه ممکن است برخی مصادیق و استفادههای عملی ازاین مفهوم آنگونه که باید «حقوق عمومی» را پاس ندارد.
واژگان کلیدی: حفظ نظام؛ حقوق عمومی؛ جمهوریّت؛ اسلامیّت؛ جمهوری اسلامی اصل مقاله